از سریال بوجک هورسمن تا The Last of Us: بهترین قسمت های مستقل سریالها
تلویزیون به عنوان یک رسانه برای افراد خلاق برای به تصویر کشیدن داستانهای گسترده مناسب است. داستانهایی که اغلب در چندین قسمت و حتی چندین فصل بسط پیدا میکنند. در حالی که فیلمها مجبور میشوند ظرف چند ساعت همه چیز را به پایان برسانند، سریال ها میتوانند برای توسعه واقعی شخصیتهایشان وقت بگذارند. این باعث میشود که طرفداران غرق برنامههای مورد علاقهشان شوند و در پایان اغلب احساس کنند که با برخی از نزدیکترین دوستان خود خداحافظی میکنند.
در حالی که هر قسمت معمولاً برای پیشبرد روایت کار میکند، گاهی اوقات ممکن است یک سریال انحرافی ایجاد کند و داستانی مستقل را روایت کند که از طرح اصلی سریال جدا میشود. چنین قسمتهایی ممکن است دارای اعضای اصلی بازیگران یا حتی شخصیتهای کاملاً جدید باشند که داستانی مستقل را روایت میکنند که همه چیز را در یک قسمت خلاصه میکند. اغلب این قسمتها مقدمهای عالی برای بینندگان جدید هستند تا مفاهیم اصلی سریال را درک کنند.
۱۰. Avatar: The Last Airbender – “Appa’s Lost Days” (۲۰۰۶)
یکی از محبوبترین کارتونهای قرن بیست و یکم، آواتار: آخرین بادافزار مورد علاقه طرفداران کوچک و بزرگ است. همین ویژگی آن را به مجموعه انیمیشنی عالی برای والدین و کودکان تبدیل میکند. سریال آنگ را دنبال میکند که پیشگویی شده است به عنوان آواتار باید از سرزمینی محافظت کند. آنگ و دوستانش در طول این سفر مهارتهای جدیدی یاد میگیرند و متحدان و دشمنان تازهای ایجاد میکنند.
یکی از نزدیکترین دوستان آنگ، آپا، گاومیش کوهان دار پرنده و وفادار او است. آپا در طول فصل دوم سریال توسط تاجران حیوانات ربوده میشود و این قسمت به او میپردازد و سفری را که برای فرار از اسارت و پیوستن به بهترین دوستش طی میکند نشان میدهد. «روزهای گمشده آپا» به دلیل نحوه برخورد با موضوع حیوان آزاری در یک برنامه کودکان مورد تحسین قرار گرفت و از آن به عنوان یکی از خاطره انگیزترین قسمتهای آواتار یاد میشود.
۹. The X-Files – “Clyde Bruckman’s Final Repose” (۱۹۹۵)
سریال The X-Files، یکی از بهترین برداشتها از سریالهای پلیسی، حول محور ماجراهای اسکالی (گیلیان اندرسون) بدبین و مولدر (دیوید دوکوونی) است که در حال بررسی وقایع فرازمینی هستند. قسمتها اغلب بین اپیزودهایی که اسطورهشناسی بزرگتر سریال را میسازند و داستانهای مستقل «هیولای هفته»، عوض میشوند.
یکی از بهترین قسمتهای مستقل «آرامش نهایی کلاید بروکمن» است. در این قسمت بولدر و اسکالی را میبینیم که با بروکمن روان (پیتر بویل) ملحق میشوند و قاتل زنجیرهای را شکار میکنند که چشمان قربانیان خود را برمیدارد. این اپیزود همه چیز عالی را در مورد این سریال به تصویر میکشد: طنز جالب و رازهای عجیب و غریب.
۸. Batman: The Animated Series – “Heart of Ice” (۱۹۹۲)
Batman: The Animated Series که اغلب به عنوان بهترین اقتباس از شوالیه تاریکی ستایش میشود، علیرغم فرمت انیمیشنی خود، فضای تاریک قهرمان خود را حفظ کرده است. این سریال بتمن و جنگ دیرینهاش علیه جنایتکاران گاتام را به تصویر میکشد.
«قلب یخی» بهترین قسمت سریال در نظر گرفته میشود و اولین برخورد بتمن با مستر فریز را دنبال میکند. این اپیزود به خاطر به تصویر کشیدن گذشته فریز شناخته میشود، زیرا نشان میدهد که او برای نجات همسرش، که برای متوقف کردن بیماری که او را میکشد، منجمد شده است، به زندگی جنایتکارانه روی آورده است.
۷. The Last of Us – “Long, Long Time” (۲۰۲۳)
سریال The Last of Us داغترین برنامه تلویزیونی حال حاضر است و اینترنت پس از پخش هر قسمت جدید پر از هیاهو میشود. سریال The Last of Us بر اساس بازی ویدیویی محبوب، جوئل (پدرو پاسکال) و الی (بلا رمزی) را دنبال میکند که با وجود تهدیدات دائمی، در جستجوی یک پناهگاه امن در دنیایی که توسط ویروس زامبیها تسخیر شده است، حرکت میکنند.
اپیزود سوم از جوئل و الی دور میشود تا روی بیل (نیک آفرمن) تمرکز کند، کسی که همیشه برای آخرالزمان خودش را آماده میکرده. او عاشق فرانک (موری بارتلت) بازماندهای میشود که در شهر محصور شدهاش سرگردان است. این قسمت تمام مراحل عاشقانه آنها را به نمایش میگذارد و تاکنون به عنوان یکی از جنجالیترین قسمت TLoU مورد استقبال قرار گرفته است.
۶. Futurama – “The Sting” (2003)
از زمان شروع، Futurama از زیر سایه سریال خواهر خود The Simpsons بیرون آمده و به خودی خود به یک اثر کلاسیک محبوب تبدیل شده است. این سریال فرای را دنبال میکند که به طور تصادفی منجمد شده و 1000 سال به آینده فرستاده میشود. در آنجا او شروع به کار برای یک سرویس تحویل به نام Planet Express میکند و با همکارانش به ماجراجوییهای بیشماری می رود.
مجموعه Futurama چندین اپیزود کلاسیک دارد، اما یکی از بهترینهای آن «نیش» است. پس از اینکه ماموریت جمع آوری عسل فضایی منجر به مرگ فرای میشود، لیلا، شخصیتی که فرای عاشق اوست، دچار گناه میشود. این اپیزود مبارزه او با این احساس را دنبال میکند و مضامین عمیقتری را بررسی میکند که معمولاً در این انیمیشن کمدی نیم ساعته وجود دارند.
۵. Lost – “Ab Aeterno” (۲۰۱۰)
قبل از Game of Thrones و The Last of Us، سریال Lost پرمخاطب ترین سریال تلویزیونی بود، زیرا بینندگان پس از هر قسمت جدید پیش بینیهای خود را در مورد جزیره به اشتراک میگذاشتند.
ریچارد (نستور کاربونل) همیشه یکی از اسرارآمیزترین اعضای گروه بازیگران سریال بود و «آب آترنو» در نهایت پاسخهایی در مورد ساکن جاودانه جزیره ارائه کرد. این قسمت تحسین شده که با ریچارد به عنوان یک شوهر فداکار در سال ۱۸۶۷ شروع میشود، نشان میدهد که چگونه او به جزیره رسید و تواناییهای خود را به دست آورد.
۴. Mythic Quest – “A Dark Quiet Death” (۲۰۲۰)
Mythic Quest یک سریال کمدی محل کار است که حول محور صنعت بازی میچرخد. در استودیو این اثر افراد بر روی MMORPG کار میکنند. این سریال کارمندان مختلف شرکت را دنبال میکند، از خالق خودخواه، ایان گریم (راب مکالهنی) گرفته تا ریچل (اشلی برچ) که عاشق همکارش است.
قسمت پنجم از این استودیو دور میشود تا بر روی یک تیم زن و شوهر تمرکز کند که سعی میکنند بازی خود را بسازند. بازی پس از انتشار موفق میشود و آنها سعی میکنند این موفقیت تازه را بدون قربانی کردن قلب حقیقی خلقت خود تجربه کنند. این تصمیم، روایتی شگفتآور و تامل برانگیز خلق میکند که در پوشش کمدی پنهان شده است.
۳. Doctor Who – “Blink” (۲۰۰۷)
جیمز باند تلویزیون، دکتر هو به طور معمول بازیگران اصلی را عوض میکند، زیرا قهرمان آن به همه نوع سفرهای دیوانهوار در زمان و مکان میرود. در حالی که سریال دکتر و دوستانش را در سفر دنبال میکند، یکی از بهترین اپیزودهای آن، «Blink» اصلاً آنها را به به تصویر نمیکشد.
در عوض، در این قسمت کری مولیگان در نقش سالی اسپارو، زنی که در سال ۲۰۰۷ زندگی میکند و در گذشته پیامهای مرموزی از دکتر دریافت میکند، بازی میکند. این باعث میشود که او با فرشتگان گریان روبه رو شود، موجوداتی وهم برانگیز که هر زمان که تحت نظر نباشند، به قربانیان حمله میکنند. برخی از پرتنشترین لحظات سریال در این قسمت به تصویر کشیده میشوند. زیرا حتی یک لحظه پلک زدن هم میتواند به این موجودات موقعیتی مناسب برای حمله بدهد.
۲. Community – “Remedial Chaos Theory” (۲۰۱۱)
یکی از محبوبترین کمدیهایی که در این قرن عرضه شد، حول محور یک گروه مطالعاتی کوچک در یک کالج محلی میچرخد. این سریال که از شخصیتهایی از همه سنین و طبقات مختلف تشکیل شده است، با دنبال کردن زندگی شخصی و ماجراجویی آنها در اطراف کالج، بینندگان را سرگرم میکند.
«Remedial Chaos Theory» یکی از بهترین قسمتهای Community است و به بررسی شش جدول زمانی مختلف میپردازد، و به این فکر میکند که وقتی هر یک از اعضای گروه برای گرفتن پیتزا در یک مهمانی آن جا را ترک میکنند، چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. نتایج از نامزدی با کسی که پیتزا را آورده است گرفته تا آتش زدن خانه و ایجاد طیف گستردهای از سناریوهای خنده دار متغیر است.
۱. BoJack Horseman – “Fish Out of Water” (۲۰۱۶)
یکی از تحسین شدهترین مجموعههای انیمیشن دهه گذشته، BoJack Horseman، دنیایی را متصور است که در آن انسانها و حیوانات انساننما در کنار هم زندگی میکنند. این سریال درباره بوجک (ویل آرنت)، اسب و ستاره سابق تلویزیون است که با سوء مصرف مواد و سایر تمایلات خود ویرانگر دست و پنجه نرم میکند و در تلاش برای بازگشت به صحنه است.
پس از بازی در فیلم موفق Secretariat، بوجک به عنوان بخشی از کمپین اسکار خود در جشنواره فیلم زیر آب شرکت میکند. در قسمت Fish Out of Water ما بوجک را میبینیم. او که نمیتواند زیر آب صحبت کند، درگیر چندین اتفاق ناگوار میشود، در حالی سعی میکند در اولین نمایش فیلمش شرکت کند. این اپیزود میتواند به طرز چشمگیری مضامین اصلی سریال یعنی تنهایی و احساس گناه را تقریباً بدون دیالوگ به مخاطب منتقل کند.