فیلیپ زیمباردو، طراح آزمایش معروف زندان استنفورد در ۹۱ سالگی درگذشت
فیلیپ زیمباردو، طراح آزمایش معروف زندان استنفورد در ۹۱ سالگی درگذشت
گرچه منتقدان، دکتر زیمباردو را متهم کردند که دانشجویان ایفاگر نقش زندانبان را درجهت رفتار آزارگرانه هدایت میکند، او در دفاعی از مطالعهی خویش مدعی شد که فقط به زندانبانان گفته است احساس دلزدگی، دلسردی، ترس و حس ناتوانی را در زندانیها ایجاد کنند و هیچ دستورالعمل رسمی یا دقیقی درمورد نحوه رفتار بهعنوان زندانبان به آنها داده نشده بود.
در عرض یک روز، نگهبانان بدرفتار شده بودند و دست به شکنجههای روانی میزدند: آنها زندانیان را مجبور میکردند که در سطل اجابت مزاج کنند، آنها را بهطور مکرر در طول شب بیدار و وادار به نمایش رفتارهای جنسی همجنسگرایانه میکردند.
در روز ششم آزمایش، دکتر زیمباردو به کریستینا مسلچ، دانشجوی تحصیلات تکمیلی که در آن سال با او ازدواج کرد، گفت تحتتاثیر رفتارهای جالبی قرار گرفته که مطالعه در کمتر از یک هفته آشکار کرده است. کریستینا در مصاحبه با دکتر زیمباردو برای مستندی در خصوص آزمایش زندان استنفورد گفت: «فکر میکنم کاری که با آن پسرها انجام میدهید، وحشتناک است.» دکتر زیمباردو گفت: «حق با او بود. من باید به آن آزمایش پایان میدادم، زیرا آزمایش بود و نه زندان واقعی. افراد واقعی وجود داشتند که رنج میکشیدند و من این واقعیت را فراموش کرده بودم.»
در مصاحبهای برای همان مستند، یکی از نگهبانان ساختگی گفت: «آنچه این تجربه را برایم پریشانکنندهتر کرد این بود که دائما از ما خواسته میشد به گونهای عمل کنیم که برخلاف چیزی بود که درون خودم احساس میکردم.» یکی دیگر از نگهبانان ساختگی گفت: «فکر میکردم نمیتوانم چنین رفتارهایی را نشان دهم؛ اما در طول آزمایش احساس پشیمانی نداشتم.»
آزمایش زندان استنفورد برای دههها جزء اصلی کتابهای روانشناسی بوده است. یکی از علتهای اصلی این امر سوالات اخلاقی است که این آزمایش درمورد مطالعه روی انسانها مطرح میکند.
بحث درمورد آزمایش زندان استنفورد در سال ۲۰۰۴ پس از متهمشدن سربازان آمریکایی به شکنجه و تحقیر در زندان ابوغریب عراق دوباره جاری شد. تصاویری از بدرفتاری آن سربازان توسط سازمانهای خبری ازجمله نیویورک تایمز منتشر شد. دکتر زیمباردو در دفاع از ایوان فردریک دوم (جنایتکار جنگی و گروهبان سابق ستاد در ارتش ایالات متحده) که در دادگاه نظامی به هشت فقره آزار زندانیان اعتراف کرد، بهعنوان شاهد کارشناس حضور داشت. پروفسور سرباز را قربانی شرایط میدانست و استدلال میکرد که ارزیابیهای روانپزشکی نشان نداده که او تمایلات سادیستی داشته است.
دکتر زیمباردو در کتاب سال ۲۰۰۷ خود با عنوان «اثر لوسیفر: چگونه افراد خوب شریر میشوند»، نوشت: «دادستان و قاضی از پذیرفتن این موضوع امتناع کردند که موقعیت میتواند بر رفتار فرد تاثیر بگذارد. آنها مفهوم استانداردی از فردگرایی را در ذهن داشتند که بیشتر مردم در فرهنگ ما به آن ایمان دارند؛ یعنی این ایده که خطا کاملا اختیاری و پیامد انتخاب آزادانهی ایوان فردریک برای دستزدن به اعمال شرورانه بوده است.»