فناوری

کدام مناطق مغز با بروز پارانویا ارتباط دارند؟

کدام مناطق مغز با بروز پارانویا ارتباط دارند؟

دانشمندان مناطق خاصی در مغز را شناسایی کردند که ممکن است باعث ایجاد پارانویا شود، (حالتی روان‌شناختی که با سوء ظن و تردید بیش از حد تشخیص داده می‌شود)، که در آن فرد آسیب‌دیده بر این باور است که دیگران علیه او توطئه می‌کنند یا قصد دارند بدون شواهد واقعی به او آسیب برسانند.

نتیجه تحقیقات این تیم که توسط Medical Express منتشر شده است، نشان دهنده یک جهش بزرگ در درک مکانیسم های عصبی پشت پارانویا با هماهنگ کردن داده‌های مطالعات انسان و میمون است.

کشف زیربنای عصبی پارانویا
 توانایی انطباق باورها در مورد اعمال خود و پیامدهای آن در یک محیط دائما در حال تغییر، برای عملکرد انسان بسیار مهم است و نقص در این توانایی، می‌تواند منجر به پارانویا شود.

تیم تحقیقاتی به رهبری استیو چانگ، دانشیار روانشناسی و علوم اعصاب، و فیلیپ کورلت، دانشیار روانپزشکی، قصد دارند کشف کنند که چگونه مناطق خاص مغز در ایجاد این باور ناسازگار نقش دارند.

روش شناسی: چارچوب بین گونه‌ای
این تحقیق، داده‌های پیشین از مطالعات قبلی را که شامل انسان‌ها و میمون‌ها می‌شد را نیز تجزیه و تحلیل کرد و تمرکز بر روی  شرکت‌کنندگان و وظایفی که  برای اندازه‌گیری آگاهی آنها از نوسانات محیطی طراحی شده بود.

آنها باید بین سه گزینه روی صفحه انتخاب می‌کردند که هر کدام با احتمالات متفاوتی برای دریافت پاداش مرتبط بودند.

این کار به محققان اجازه داد تا درک کنند که چگونه شرکت‌کنندگان با تغییرات مشاهده‌شده در محیط خود سازگار شدند.

یافته‌های اصلی: ضایعات مغزی و رفتار پارانوئید
در میمون‌ها، ضایعات مغزی خاص، آسیب به بافت ناشی از بیماری یا آسیب فیزیکی، در قشر اوربیتوفرونتال یا تالاموس مدیودورسال قرار داشتند.

قشر اوربیتوفرونتال به دلیل نقشش در تصمیم گیری پاداش شناخته شده است، در حالی که تالاموس میانی در ارسال اطلاعات محیطی به مراکز تصمیم گیری در مغز نقش دارد. شرکت کنندگان انسانی بر اساس سطوح گزارش شده پارانویا طبقه بندی شدند.

محققان دریافتند که ضایعات در هر دو ناحیه مغز بر رفتار میمون‌ها تأثیر منفی می‌گذارد، اما به روش‌های مختلف، میمون‌هایی که ضایعات قشر اوربیتوفرونتال داشتند، گرایش به ادامه انتخاب مشابه داشتند، حتی اگر پاداشی دریافت نکردند.

برعکس، میمون‌هایی که ضایعات تالاموس میان‌دورسی داشتند، حتی پس از دریافت پاداش، رفتار نامنظمی از خود نشان دادند که نشان‌دهنده این است که محیط آن‌ها بسیار فرار است و این رفتار منعکس‌کننده رفتار شرکت‌کنندگان انسانی با پارانویا بالا است.

مفاهیم و جهت گیری های آینده
این یافته‌ها، بینش‌های جدیدی را در مورد اساس عصبی پارانویا ارائه می‌دهند، به ویژه نقش تالاموس میانی را برجسته می‌کنند، با درک اینکه چگونه این ناحیه مغز بر ادراک نوسانات محیطی تأثیر می‌گذارد، محققان می‌توانند فرآیندهای شناختی زیربنایی پارانویا را بهتر درک کنند.

رویکرد مطالعه متقابل گونه‌ها چارچوب ارزشمندی برای ترجمه یافته‌ها از مدل‌های حیوانی ساده‌تر به شناخت انسان ارائه می‌کند: «این به ما امکان می‌دهد تا بپرسیم چگونه می‌توانیم آنچه را که در گونه‌های ساده‌تر – مانند موش‌ها و شاید حتی بی مهره‌گان – می‌آموزیم، ترجمه کنیم. 

علاوه بر این، این روش می‌تواند راه را برای ارزیابی نحوه عملکرد درمان‌های دارویی برای پارانویا و سایر شرایط شناختی در سطح عصبی هموار کند.

چانگ افزود: ” شاید بتوانیم در آینده از آن برای یافتن راه‌های جدیدی برای کاهش پارانویا در انسان استفاده کنیم.”

این تحقیق گام مهمی در جهت رمزگشایی پیچیدگی‌های شناخت انسان است و مسیرهای امیدوارکننده‌ای را برای مطالعات آینده با هدف کاهش پارانویا و بهبود سلامت روان ارائه می‌دهد.

مجله خبری lastech

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا