موسیقی خاطرات را تغییر میدهد
موسیقی خاطرات را تغییر میدهد
تاکری براون، استاد راهنمای رن، و همینطور سوفیا مهدیزاده و گریس لزلی، کارشناسان موسیقی از دانشگاه کلرادو بولدر، نیز در این پژوهش شرکت داشتند و ارتباط میان موسیقی، احساس، و حافظه را بررسی کردند.
آنها در این پژوهش آزمایشی سهروزه طراحی کردند که مراحل جداگانه رمزگذاری، بازشناسی و بازیابی را شامل میشد.
در روز اول، شرکتکنندگان مجموعهای از داستانهای کوتاه و از لحاظ عاطفی خنثی را حفظ کردند.
روز دوم، شرکتکنندگان داستانها را در حالی که به موسیقی مثبت یا منفی گوش میدادند یا در سکوت، به یاد آوردند.
در روز سوم و آخر آزمایش، از آنها خواسته شد تا داستانها را دوباره به خاطر بیاورند، اما این بار بدون اینکه به موسیقی گوش بدهند.
فعالیت مغزی شرکتکنندگان در روز دوم با اسکنهای افامآرآی (fMRI) که تغییرهای جریان خون در مغز را تشخیص میدهد، ثبت شد.
یافتهها نشان میداد شرکتکنندگانی که هنگام به خاطر آوردن داستانهای خنثی به موسیقی احساسی گوش میدادند، بیشتر احتمال داشت عناصر احساسی به داستان اضافه کنند.
یافته دیگر این بود که فعالیت آمیگدال، مرکز احساسی مغز، و هیپوکامپ، که نقش مهمی در یادگیری و حافظه دارد، در شرکتکنندگانی که هنگام به یاد آوردن داستانها به موسیقی گوش میدادند افزایش مییافت.
علاوه بر این، اسکنهای مغزی نشان داد که هنگام یادآوری داستانها همراه موسیقی میزان درگیری بخش عصبی نسبت به وقتی که سکوت برقرار بود تغییر میکرد.
در این پژوهش همچنین شواهدی از ارتباط میان بخشهای پردازش حافظه احساسی مغز و بخشهای پردازش حسی بصری مغز مشاهده شد.
به بیان دیگر، موسیقی میتواند جزئیات احساسی را به خاطرات اضافه کند که لزوما هنگام رخداد وجود نداشته است.
این پژوهش همچنین توضیح میدهد که چگونه موسیقی میتواند بر خاطرات افرادی که به افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، یا سایر عارضههای سلامت روان دچارند تاثیر بگذارد.
خاطرات منفی این افراد را میتوان با استفاده از «موسیقی که بهدقت انتخاب شده باشد» به خاطرات مثبتتر تبدیل کرد و آثار منفی را بهمرور زمان کاهش داد.
یافتههای محققان نشاندهنده ارتباط مثبت میان موسیقی و حافظه است. در پایان این پژوهش آمده است: «این یافتهها تعامل میان موسیقی، احساس، و حافظه را روشن میکند و بینشی جدید در زمینه پیامدهای استفاده از موسیقی احساسی در فرایندهای بهیادآوری خاطره ارائه میدهد.»