در رثای مسعود
در رثای مسعود
امروز صبح مطلع شدم «مسعود ریاضیات» در شهر فلوریدای آمریکا بهعلت سکته قلبی از دنیا رفته است. خبری کوتاه و شوکهکننده بود مخصوصاً که من توانسته بودم چند ماه پیش، بعد از فوت همسرش، حضوری او را ببینم و ساعتی با هم گپ بزنیم.
پیرمرد از فوت همسرش بسیار غمگین بود و چشمانش خیس اشک…
در خاطرش همواره حسی همراه ایکاشهای فراوان بود که زبان غمآلودش را تلخ میکرد و چروک چهرهاش را بیشتر.
احساس تنهایی عمیقی وجودش را در برگرفته بود. سعی کردیم (من و ساسان) تا میشود دلداریاش دهیم و تسلای خاطرش باشیم.
مسعود ریاضیات را شاید نسل جدید اصلاً نشناسد و نداند که بود و چه کرد. مسعود ریاضیات از قدیمیهای نسل کامپیوتر و تکنولوژی اصفهان به حساب میآید و میشود گفت بخشی از توسعه اینترنت در اصفهان در سالهای ابتدایی را باید مدیون حضور او در بخش خصوصی (ایرانگیت) در کنار افرادی همچون مهندس گلستانپرور و دیگران بدانیم. امیدوارم آن دوستان در سلامت و بهروزی کامل باشند و گزندی بر خاطرشان نرسد.
مسعود همان سالهای ابتدایی دهه ۸۰ توانست همراه همکارانش یکی از بهترین ISPهای اصفهان را راه بیندازد و همیشه انگیزه داشت حضوری ملی داشته باشند و خودش را به اصفهان محدود نمیدیدند.
با او رابطه کاری محدودی داشتم و بیشتر ناظر بودم. شاید دیگرانی باشند که بهتر از من ایشان را بشناسند. از حق نگذریم که مسعود انسانی باتدبیر و بادقت بود و من نظم اجراییاش را بسیار میستودم.
مسعود هم مثل همه ما نگران آینده بود، حتی وقتی در فرسنگها دورتر از وطن به گفتگو مینشستیم، بازهم دغدغههای ایران و پیشرفتهایش برایش پایانی نداشت.
من شخصاً به دلایل زیادی به ایشان مدیونم که به برخی از آنها اشاره خواهم کرد. (موارد شخصی را در این نوشتار نمیآورم.)
مسعود ریاضیات در اولین روزهای شروع شرکت رهنما در اصفهان (حدود ۲۵ سال پیش) درمورد هسته اولیه شرکت حرفی به مهندس رهنما زده بود که چند وقت بعد، به من گفته شد. او گفته بود این بچهها (من آن موقع ۲۲ ساله بودم.) پر از تکبر و تخصصاند. جملهای که نیمش مثبت و نیم دیگرش منفی بود. در وهله اول، خیلی از حرف ایشان ناراحت شدم (شاید بهخاطر اینکه متکبر بودم.) ولی بعد از مدتی فهمیدم گویا این خصلت افرادی است که ادعای کارآفرینی دارند و هنوز سختیهای روزگار را نچشیدهاند. جوری برخورد میکردیم انگار فقط ما هستیم و دیگران هیچ. سالها گذشت تا بتوانم از این خصلت دور شوم.
مسعود ریاضیات و پسرش علی -هرجا هست تنش سلامت باد- در تولید اولین محصول نرمافزاری شرکت «رهنما» نقش بسزایی داشتند. قصهاش طولانی است. در همین حد بگویم که ایرانگیت برای توسعه فروش خودش نیاز به نرمافزار داشت و تیم رهنما در آن زمان توانست محصولی را با این هدف توسعه دهد که بعدها «وبتک» نام گرفت و بیش از ۳۰۰ شرکت ISP در ایران از آن بهرهها بردند. این محصول در زمانی که شرکت بهشدت نیاز به نقدینگی داشت، مثل دارویی شفابخش به داد ما رسید و توانستیم از دورهای بحرانی گذر کنیم. هرچند مسعود این را نمیدانست.
زمانی که در اصفهان بودیم انگار از پشت دیوار دنیا را میدیدم. سخت بود که فراتر از اصفهان بیندیشیم. هرچند کارهای آن زمان ما محدود به ایران هم نبود ولی همیشه شرکتهای تهران برای ما چیز دیگری بودند و خودمان در پیله شهرستانی بودن گیر کرده بودیم. برای پروانه شدن باید پیله را میشکافتیم و گذر میکردیم. این گذر باید با حمایت اتفاق میافتاد و این حمایت میتوانست هم ذهنی باشد هم اجرایی. مسعود ریاضیات با همه وجود اصفهانی بود ولی ذهنش و نگاهش ورای اصفهان بود و این باعث شد از او بیاموزم که باید از پیله بیرون بیاییم و مقدمهای شد برای مهاجرت به تهران و یادگرفتن بازی مهاجرت.
امروز افراد زیادی هستند که مانند مسعود ریاضیات بیسروصدا آینده ایران را توسعه میدهند و با همه ناملایمات و بیمهریهایی که با آنها میشود، باز دل در گرو سربلندی سرزمینشان دارند.
خدایش بیامرزد.